شستشوی مغزی و عملیاتهای انتحاری در سازمان رجوی
عملیاتهای انتحاری در سازمان مجاهدین خلق، یکی از بیرحمانهترین اقدامات این گروه بود. سوال اصلی این است که چگونه اعضای این سازمان، حاضر به انجام چنین عملیاتهای مرگباری شدند؟ پاسخ این سوال در روشهایی است که مسعود رجوی برای شستشوی مغزی اعضا استفاده میکرد.
رجوی با روشهای خود، ذهن اعضای سازمان را تحت کنترل گرفت و آنها را از تفکر مستقل دور کرد. او به اعضای خود میگفت که اگر از دستورات او پیروی کنند، هیچ مسئولیتی در برابر خدا نخواهند داشت. این استراتژی باعث شد اعضا فکر کنند که دیگر نیازی به نگرانی درباره عواقب اعمال خود ندارند.
آن سینگلتون، نویسنده کتاب «ارتش خصوصی صدام»، در اینباره مینویسد: «رجوی به اعضای سازمان میگفت که پس از انتخاب او بهعنوان رهبر، دیگر مسئولیت درست و غلط به عهده او است. اعضا حتی در برابر خداوند نیز مسئولیتی نخواهند داشت؛ زیرا رجوی تمامی مسئولیتها را به عهده گرفته است.»
رجوی بهطور مداوم خود را با امامان شیعه مقایسه میکرد و مدعی بود که ارتباط مستقیمی با امام زمان دارد. این ادعا باعث میشد اعضا باور کنند که او از سوی خداوند دستور میگیرد و در نتیجه، پیروی از او به معنای انجام وظیفهای الهی است.
با چنین تفکراتی، اعضای سازمان مجاهدین خلق به نقطهای رسیدند که بهراحتی حاضر بودند جان خود را در راه اهداف سازمان فدا کنند. این روشهای شستشوی مغزی، آنها را برای شرکت در عملیاتهای انتحاری و اقدامات خشونتآمیز، مانند عملیات فروغ جاویدان، آماده کرد. رجوی توانست از طریق حذف مسئولیت فردی، اعضا را به انجام اعمال خطرناک و مرگبار وادار کند.